در چند سال اخير و با شدت يافتن تحريم هاي يک جانبه و غيرانساني غرب عليه جمهوري اسلامي ايران با هدف متوقف کردن برنامه هاي صلح آميز هسته اي ايران، واژه ي جديد « اقتصاد مقاومتي » به ادبيات اقتصادي کشور اضافه و به
گردآوري: سيد امير حسين کامراني راد
منبع اختصاصي: راسخون
در چند سال اخير و با شدت يافتن تحريم هاي يک جانبه و غيرانساني غرب عليه جمهوري اسلامي ايران با هدف متوقف کردن برنامه هاي صلح آميز هسته اي ايران، واژه ي جديد « اقتصاد مقاومتي » به ادبيات اقتصادي کشور اضافه و به فراخور حال و روز اقتصاد کشورمان مورد بحث قرار گرفته است. اين واژه اولين بار در ديدار کارآفرينان با مقام معظم رهبري در شهريور سال 1389 مطرح گرديد. در همين ديدار، مقام معظم رهبري « اقتصاد مقاومتي » را معنا و مفهومي از کارآفريني معرفي و براي نياز اساسي کشور به کارآفريني نيز دو دليل « فشار اقتصادي دشمنان » و « آمادگي کشور برايي جهش » را معرفي نمودند.1
براي مفهوم اقتصاد مقاومتي در همين مدت زمان کم، تعاريف متفاوتي ارائه شده که هر کدام از جنبه اي به اين موضوع نگاه کرده اند. در اين ميان، تعريف جامع و کامل از اقتصاد مقاومتي را خود رهبر فرزانه انقلاب ارائه داده اند. ايشان در ديدار با دانشجويان فرمودند:
« اقتصاد مقاومتي يعني آن اقتصادي که در شرايط فشار، در شرايط تحريم، در شرايط دشمني ها و خصومت هاي شديد مي تواند تعيين کننده ي رشد و شکوفايي کشور باشد. »2
اين مقاله که مشتمل بر بيانات حکيمانه مقام معظم رهبري (مدظله العالي) درباره اقتصاد مقاومتي است به خوانندگان عزيز تقديم مي گردد.
ارکان اقتصاد مقاومتي
الف: مقاوم بودن اقتصاد
وظيفهي همهي ما اين است که سعي کنيم کشور را مستحکم، غير قابل نفوذ، غير قابل تأثير از سوي دشمن، حفظ کنيم و نگه داريم؛ اين يکي از اقتضائات «اقتصاد مقاومتي» است که ما مطرح کرديم. در اقتصاد مقاومتي، يک رکن اساسي و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد بايد مقاوم باشد؛ بايد بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئهي دشمن قرار بگيرد، مقاومت کند.3
ب: استفاده از همهى ظرفيتهاى دولتى و مردمى
بخش خصوصى را بايد کمک کرد. اينکه ما «اقتصاد مقاومتى» را مطرح کرديم، خب، خود اقتصاد مقاومتى شرائطى دارد، ارکانى دارد؛ يکى از بخشهايش همين تکيهى به مردم است؛ همين سياستهاى اصل 44 با تأکيد و اهتمام و دقت و وسواسِ هرچه بيشتر بايد دنبال شود؛ اين جزو کارهاى اساسى شماست. در بعضى از موارد، من از خود مسئولين کشور ميشنوم که بخش خصوصى به خاطر کمتوانىاش جلو نمىآيد. خب، بايد فکرى بکنيد براى اينکه به بخش خصوصى توانبخشى بشود؛ حالا از طريق بانکهاست، از طريق قوانين لازم و مقرراتِ لازم است؛ از هر طريقى که لازم است، کارى کنيد که بخش خصوصى، بخش مردمى، فعال شود. بالاخره اقتصاد مقاومتى معنايش اين است که ما يک اقتصادى داشته باشيم که هم روند رو به رشد اقتصادى در کشور محفوظ بماند، هم آسيبپذيرىاش کاهش پيدا کند. يعنى وضع اقتصادى کشور و نظام اقتصادى جورى باشد که در مقابل ترفندهاى دشمنان که هميشگى و به شکلهاى مختلف خواهد بود، کمتر آسيب ببيند و اختلال پيدا کند. يکى از شرائطش، استفاده از همهى ظرفيتهاى دولتى و مردمى است؛ هم از فکرها و انديشهها و راهکارهائى که صاحبنظران ميدهند، استفاده کنيد، هم از سرمايهها استفاده شود.
به مردم هم بايد واقعاً ميدان داده شود. البته در بيانات دوستان به برخى از اين حوادثى که ناشى از پيگيرى مفسدين اقتصادى و مفاسد اقتصادى است، اشاره شد. واقعاً نميشود ما کار اقتصادىِ درست و قوى بکنيم، اما با مفاسد اقتصادى مبارزه نکنيم؛ اين واقعاً نشدنى است. همان چند سال پيش هم که من راجع به اين قضيه بحث کردم و مطالبى را به مسئولين کشور گفتم، به همين نکته توجه داشتم، که تصور نشود ما ميتوانيم سرمايهگذارى مردمى و کار سالم مردمى داشته باشيم، بدون مبارزهى با مفاسد اقتصادى؛ و تصور نشود که مبارزهى با مفاسد اقتصادى موجب ميشود که ما مشارکت مردم و سرمايهگذارى مردم را کم داشته باشيم؛ نه، چون اکثر کسانى که ميخواهند وارد ميدان اقتصادى بشوند، اهل کار سالمند، مردمان سالمى هستند؛ حالا يکى دو نفر هم آدمهاى ناسالم پيدا ميشوند. بايد با چشمهاى تيزبين، ريزبين و دوربين مراقبت کنيد که کسانى نيايند به عنوان ايجاد اشتغال و ايجاد کار و کارآفرينى تسهيلات بانکى بگيرند، اما کارآفرينىِ واقعى انجام نگيرد. اين را بايد مراقبت کنيد؛ هم شما مراقبت کنيد، هم قوهى قضائيه مراقبت کند. به نظر من همکارى قوهى مجريه و قوهى قضائيه در اينجا يک کار بسيار لازمى است.4
ج: حمايت از توليد ملى
يک رکن ديگر اقتصاد مقاومتى، حمايت از توليد ملى است؛ صنعت و کشاورزى. خب، آمارهائى که آقايان ميدهند، آمارهاى خوبى است؛ ليکن از آن طرف هم از داخل دولت، خود مسئولين به ما ميگويند که بعضى کارخانهها دچار مشکلند، اختلال دارند، در بعضى جاها تعطيلى صنايع وجود دارد - گزارشهاى گوناگونى به ما ميرسد، خود شما هم گزارش ميدهيد؛ يعنى من گزارشهاى ديگر هم دارم، اما اتکاء من به گزارشهاى ديگران نيست؛ گزارشهاى خود شما هم هست که به دست ما ميرسد - خب، بايد اين را علاج کرد. اينها طبعاً ايجاد اشکال ميکند. اگر چنانچه همين بخش دوم قضيه - يعنى آن نيمهى خالى ليوان - نميبود، شما امروز از لحاظ رونق اقتصادى، وضع بهترى را در کشور ارائه ميکرديد و کمکهاى بيشترى به مردم ميشد. بالاخره حمايت از توليد ملى، آن بخشِ درونزاى اقتصاد ماست و به اين بايستى تکيه کرد.
واحدهاى کوچک و متوسط را فعال کنيد. البته خوشبختانه واحدهاى بزرگ ما فعالند، خوبند و سوددهىشان هم خوب است، کارشان هم خوب است، اشتغالشان هم خوب است؛ عمدهى واحدهاى بزرگ ما وضعشان اينجور است - لذا همان طور که گفتيد، محصول سيمانمان، محصول فولادمان، محصولات عمدهى اينجورىمان خوب است - ليکن بايد به فکر واحدهاى متوسط و کوچک باشيد؛ اينها خيلى مهم است، اينها در زندگى مردم تأثيرات مستقيم دارد.5
د: مديريت منابع ارزى
مسئلهى منابع ارزى هم مسئلهى مهمى است؛ که خب، حالا آقايان توجه داريد. روى اين مسئله دقت کنيد، خيلى بايد کار کنيد. واقعاً بايد منابع ارزى را درست مديريت کرد. حالا اشاره شد به ارز پايه؛ در اين زمينه هم حرفهاى گوناگونى از دولت صادر شد. يعنى در رومهها از قول يک مسئول، يک جور گفته شد؛ فردا يا دو روز بعد، يک جور ديگر گفته شد. نگذاريد اين اتفاق بيفتد. واقعاً يک تصميم قاطع گرفته شود، روى آن تصميم پافشارى شود و مسئله را دنبال کنيد. به هر حال منابع ارزى بايد مديريت دقيق بشود.6
ه: مديريت مصرف
يک مسئله هم در اقتصاد مقاومتى، مديريت مصرف است. مصرف هم بايد مديريت شود. اين قضيهى اسراف و زيادهروى، قضيهى مهمى در کشور است. خب، حالا چگونه بايد جلوى اسراف را گرفت؟ فرهنگسازى هم لازم است، اقدام عملى هم لازم است. فرهنگسازىاش بيشتر به عهدهى رسانههاست. واقعاً در اين زمينه، هم صدا و سيما در درجهى اول و بيش از همه مسئوليت دارد، هم دستگاههاى ديگر مسئوليت دارند. بايد فرهنگسازى کنيد. ما يک ملت مسلمانِ علاقهمند به مفاهيم اسلامى هستيم، اينقدر در اسلام اسراف منع شده، و ما متأسفانه در زندگىمان اهل اسرافيم! بخش عملياتىاش هم به نظر من از خود دولت بايد آغاز شود. در گزارشهاى شماها من خواندم، حالا هم بعضى از دوستان اظهار کردند که دولت درصدد صرفهجوئى است و ميخواهد صرفهجوئى کند؛ بسيار خوب، اين لازم است؛ اين را جدى بگيريد. دولت خودش يک مصرفکنندهى بسيار بزرگى است. شما از بنزين بگيريد تا وسائل گوناگون، يک مصرفکنندهى بزرگ، دولت است. حقيقتاً در کار مصرف، صرفهجوئى کنيد. صرفهجوئى، چيز بسيار لازم و مهمى است.
به مصرف توليدات داخلى هم اهميت بدهيد. در دستگاه شما، در وزارتخانهى شما، اگر کار جديدى انجام ميگيرد، اگر چيز جديدى خريده ميشود، اگر همين اقلام روزمرهاى که مورد نياز وزارتخانه است، تهيه ميشود، سعى کنيد همهاش از داخل باشد؛ اصرار بر اين داشته باشيد؛ خود اين، يک قلم خيلى بزرگى ميشود. اصلاً ممنوع کنيد و بگوئيد هيچ کس حق ندارد در اين وزارتخانه جنس خارجى مصرف کند. به نظر من اينها ميتواند کمک کند. 7
تبيين اقتصاد مقاومتى
در زمينهى مسائل اقتصادى، «اقتصاد تهاجمى» را مطرح کردند؛ عيبى ندارد. بنده فکر اقتصاد تهاجمى را نکردم. اگر واقعاً يک تبيين دانشگاهى و آکادميک نسبت به اقتصاد تهاجمى - به قول ايشان، مکمل اقتصاد مقاومتى - وجود دارد، چه اشکالى دارد؟ آن را هم مطرح کنيم. آنچه که به نظر ما رسيده، اقتصاد مقاومتى بوده. البته اقتصاد مقاومتى فقط جنبهى نفى نيست؛ اينجور نيست که اقتصاد مقاومتى معنايش حصار کشيدن دور خود و فقط انجام يک کارهاى تدافعى باشد؛ نه، اقتصاد مقاومتى يعنى آن اقتصادى که به يک ملت امکان ميدهد و اجازه ميدهد که حتّى در شرائط فشار هم رشد و شکوفائى خودشان را داشته باشند. اين يک فکر است، يک مطالبهى عمومى است. شما دانشجو هستيد، استاد هستيد، اقتصاددان هستيد؛ بسيار خوب، با زبان دانشگاهى، همين ايدهى اقتصاد مقاومتى را تبيين کنيد؛ حدودش را مشخص کنيد؛ يعنى آن اقتصادى که در شرائط فشار، در شرائط تحريم، در شرائط دشمنىها و خصومتهاى شديد ميتواند تضمين کنندهى رشد و شکوفائى يک کشور باشد.
درباره این سایت